کل نماهای صفحه

۱۳۸۸ تیر ۲۲, دوشنبه

معشوق همینجاست بیایید بیایید....

(شکوه نامه)

پیمان بستیم که یکدیگر را فراموش نکنیم و دست در دست ِ هم دهیم به مهر تا جمعمان روز به روز آباد تر و شاداب تر باشد....
پیمان بستیم و به یکدیگر گفتیم که درست است که کارِ گروهی تمام شد... اما پایان کار به معنای روزِ وداع یاران نیست...
روز اول ، درست در هجدهم اسفند ماه هشتاد و هفت ، که اولین جرقه ی تداوم دوستیمان زده شد، پیمان بستیم که بیاییم و صمیمیت میانمان را محکم کنیم تا در برابر سنگ های خاره ای که مانع از این صمیمیت می شوند سینه سپر کنیم و همچون آهن بایستیم...
و یادم نمی رود که همیشه شعار ِ «اندک اندک جمع مستان می رسند» بود که به ما نیرو می داد که بنویسیم و بنویسیم و بنویسیم تا بقیه را هم به سمت خود جذب کنیم.... تا به هدفمان که بودن در کنار یکدیگر است برسیم.

یادم نمی رود آن روزی را که قرار شد برای گرم تر کردن خانه ی مهر و محبتمان به خانه ی جدیدی برویم. آری... درست دوازدهم اردیبهشت هشتاد و هشت بود که قاطعانه گفتیم که مامن آرامش ماییم، و سایبان آرامش ماه هم.

امروز زیر این سایبان متروکه شده است.... و فضای مهر و محبت نیز....
بیایید بار ِ دیگر دورِ هم جمع شویم و اثبات کنیم که «سایبان آرامش ماه ماییم»....


منتظر بازگشتتان که همان بازگشت محبت به این خانه است، هستیم.
با تشکر.

۶ نظر:

  1. سلام دوستان.
    امیدوارم حالتون خوب باشه/.

    راستش رو بخواید من اینترنتم تا 22 مرداد قطع هست.
    الان از مدرسه آنلاین هستم. اگر بتونم باز هم از این طریق به وبلاگ سر می زنم اما احتمالا حضورم کمتر می شه.

    شاد باشید و به آینده امیدوار
    فعلا خدانگهدار

    پاسخحذف
  2. فعلا من ادامه می دم نمی دونم تا کجا؟
    شرایط بقیه رو نمی دونم شاید اونها هم مشکل تو رو دارن
    فعلامن و خانوم ایازی و آقای شترنگ با همه ی مشکلات شغلی و خانوادگی داریم ادامه می دیم .
    شاید برای بچه ها مسائل مهمتری وجود داره .
    نمی دونم.

    ولی تصمیم دارم این موضوع کتابخونه های مجازی رو ادامه بدم چون فکر کنم موضوع خوب و مفیدی برای همه باشه البته به اطلاعا ت و کمک همگی هم نیازمندم

    پاسخحذف
  3. سلام وصبح بخیر.
    کامپیوتر امیر حسین تعطیله برای شاداب وشباهنگ وممحمدتقی وناهید خانم وشایسته خانم و...... چطور؟ بخدا هیچکس بیحالتر از من نیست
    خوب فکر میکنم بچه ها اعتصاب کردند تا برنامه پیک نیک را بذاریم...
    9/5/87 چطوره؟
    امیر حسین تا این تاریخ وقت دارید با بچه ها تماس بگیرید وبرنامه ریزی کنید.
    اقای شایگان لطفا برنامه ریزی را بعهده بگیرید .بریم دورهم -دیداری هم تازه کنیم البته آقای دیزانی از قبل گفتند که نمیایند. حالا شما اگر میتوانید راضیشان کنید

    پاسخحذف
  4. شاداب(زنده هستم!)۲۵ تیر ۱۳۸۸ ساعت ۰:۳۴

    این احتمال هم هست که من زنده ام!
    راستش من واقعا نمی دونم چی باید بنویسم اگر می دونستم حتما می نوشتم.همه ی پست ها رو می خونم و مطمئنم بقیه هم می خونن و چیزی نمی نویسن.می تونیم یه دوربین مخفی برای وبلاگ بزنیم و ببنیم که همه میان و مطالب رو می خونن..
    آقای دیزانی چرانمیان؟
    خانم ایازی 9 مرداد خیلی گرمه.می تونیم غذا نبریم خودمون بشینیم زیر آفتاب تا پخته بشیم.من ترجیح می دم سوخاری بشم.شباهنگ هم آب پز که می شه خوشمزه می شه.حالا هر جور دوستان می دونن.
    شهریور بریم بهتر نیست؟!یا یه جمعه توی مهر ماه؟می تونیم یه روز هم بریم تو پارکینگ آموزشگاه.می گیم خانم ذوقی هم ویلاشو(چادرش!)رو بیاره تو همون پارکینگ بزنیم.می تونیم دوچرخه هم ببریم توی کوچه ی آموزشگاه سوار بشیم!چطوره؟

    پاسخحذف
  5. تق تق تق
    با سلام خدمت تمامی دوستان
    ازاینکه دیر رسیدم عذر خواهی میکنم
    آخه میدونید با شروع تابستان سرماهم خیلی شلوغ میشه ثبت نام مدرسه ها و نام نویسی کلاسهای تابستانی برای اوقات فراغت بچه ها وانگار یک نوع فصل کاری خاصی برای ما آغاز میشه خوشحالم که باز دوباره جمع ما به هم پیوسته
    از آقای شایگان ممنونم که این مدت ستون وبلاگ بودن و هرروز مطالب جدیدی نوشتند
    روز نهم مرداد هم روز خوبی برای جمع شدن ولی بدون آقای دیزانی خیلی خوش نمی گذره ایکاش بتونیم ایشون را هم راضی کنیم تا تشریف بیاورند تا بعد بای

    پاسخحذف
  6. خوب ... این شد... حتما باید داد بزنم تا بیائید(از اون شکلکهای خنده)
    میدونم که مرداد ماه گرمه اما چند وقتی است که اونقدر همه یخ شدیم که بد نیست یخهامون آب بشه.. البته با اجازه همه وچون سینا وشایان وآقای دیزانی بزرگ 9/5/88 شمال تشریف دارند. هفته بعدش قرار میذاریم.16/8/88
    اینجوری دیگه شاداب حسابی میپزی . البته به ضرر من که خام خوار هستم
    من آقای دیزانی بزرگ را راضی کردم اما این استاد خودمون به هیچ وجه قبول نمی کنند. امروز گفتم که دست وپاتون را میبندیم ومیبریم. کیارش هم خوشحال شد.
    البته به شرطی پیک نیک میرویم که تا آنروز همه در وبلاگ فعال باشند.
    آقای شترنگ با شما هم هستیم
    به امید دیدار

    پاسخحذف