کل نماهای صفحه

۱۳۸۸ بهمن ۱۱, یکشنبه

تنبلي ذهن

در پست قبلي يه تنبلي ذهن اشاره كردم و اينكه در گذشته ادمها اشعار و حكايت هاي زيادي رو از حفظ داشتن. تودنياي موسيقي هم بعضي از اواز خونها، به شعر تسلط كامل داشتن و اشعار زيادي از حفظ بودن.اونا مناسب خواني مي كردن. مناسب خوني اون بود كه در هر مجلس و محفل و در هر موقعيت خواننده به ذهنش رجوع مي كرد و شعري مناسب پيدا مي كرد و اون رو با آواز زيبا مي خوند . اين كار به حافظه ي قوي . خلاقيت و آفرينش در لحظه نياز داشت.فيلم طنز كوتاهي رو امروز ديدم . به نظرم اين فيلم كوتاه از جنبه هاي مختلف قابل ملاحظه است . ادم نمي دونه بخنده يا گريه كنه.
نظر شما چيه؟

دانلود كنيد

۴ نظر:

  1. سلام.
    خیلی فیلم جالبی بود و تامل بر انگیز.
    نمی دونم چی به سر ما ایرانی ها اومده که اسم 10 تا شاعر رو هم بلد نیستیم چه برسه به شعرهاشون...
    نمی شه گردن مشغله های روزانه گذاشت. چون خیلی از جوامع همین دل مشغولی ها رو دارند اما فرهنگشون رو دو دستی چسبیدن و ول نمی کنن.

    شاید یه غرب زدگی مزمن باشه که داره کم کم ریشمون رو می سوزونه. نمی دونم... وقتی تو زبانمون شعرا و اشعار قوی و فنی ای داریم که در مورد همه چیز از اصطلاحات فلسفی و آموزش لغت و مرام درویشی تا وصف طبیعت و عشق و ... صحبت کرده. و در مقابل موسیقی پاپ و آهنگ های دوزاری رو داریم که به غیر از دوستت دارم عاشقتم هیچ محتوای دیگه ای ندارن. تازه اون عشقی هم که تو آهنگاشون ازش دم می زنن عشق درست درمونی نیست! (البته به ندرت کارهای زیبا و عمیقی هم ساخته می شن اما بیشتر تو سبک متال و راک و رپ!)
    شاید عشق ِ خونِ مردم ایران اومده پایین که نیاز یکی بیاد بگه دلمو شیکوندی برو حالشو ببر! شاید سطح توقع مردم از عشق اومده پایین که دیگه عشق حافظ رو قبول ندارن، عشق مولوی به شمس براشون مفهومی نداره و چسبیدن به عشق های نمایشی که این بی اون می میره و دلشو شیکوند و همه برید حالشو ببرید!

    واقعا نمی دونم چی به سر این مردم اومده!

    (تو پرانتز: صحبت از عشق شد یاد یه پسر بچه ی 3-4 ساله که امروز دیدمش افتادم. پسر بیچاره تو بغل مامانش بود و مثل ابر بهار گریه می کرد و زار می زد و می گفت آتوساااااااااا! بد بخت سیاه شده بود اینقدر که گریه کرده بود و گفته بود آتوساااا! مامانش هم هی می گفت عزیزم مامان آتوسا گفته الان آتوسا مریضه. خوب که شد میاد خونمون!)
    حالشو ببر!

    پاسخحذف
  2. تو نظر بالا یه سه چهار تا غلط نگارشی دارم که به علت سریع تایپ کردن رخ داده! به بزرگی خودتون ببخشید!

    پاسخحذف
  3. سلام علیکم...
    فیلم خیلی جالب بود. به قول یکی از دوستام (که حتما اونم از یکی شنیده بوده) فیلم کوتاه اثری در آدم می ذاره که شاید هیچ فیلم بلندی نتونه همچین اثری بذاره.
    خوب نظرم در باره ی فیلم و اوضاع موجود:
    داستانی قبلا شنیده بودم ( البته خوب یادم نیست ) که می گفت: یک روز یکی می ره کنار رود خونه که کمی از طبیعت استفاده کنه که می بینه یکی داره تو آب دست و پا می زند و طلب کمک می کنه. مرد می پره و کسی که کمک می خواسته رو نجات می ده. بعد وقتی دوباره می خواد استراحت کنه می بینه دو نفر دیگه دارن تو آب دست و پا می زنن. مرد می پره و نجاتشون می ده. مرد تعداد بسیاری رو نجات داد اما سر انجام خسته شد و در رودخانه غرق شد. ای کاش این مرد به جایه این که اینقدر خودش را خسته کند کمی به بالای رودخانه می رفت و می دید که دیوانه ای در آن جا دارد همه ی مردم را در آب می اندازد.
    خوب به نظر من حالا این شده ماجرای ما. ما داریم می جنگیم بدون این که علت رو پیدا کنیم.
    اصلا چرا هیچ وقت ( گروه فرهنگی) و (گروه -طبق تعریف خودم نه جامعه- مدرن) حرف هم دیگرو قبول نمی کنند.! البته من کمی هم به گروه مدرن حق می دم چون اونا جوونند هنوز منطقشون شکل نگرفته. اما گروه فرهنگی چی ؟ چرا همش داریم می گیم تقصیر این و اونه. چرا اصلا به خودمون نگاه نمی کنیم.
    به عنوان مثال جوون ما از
    کنون رزم سهراب ورستم شنو***دگرها شنيدستی اين هم شنو
    چه کبفی می خواد بکنه؟ الآن دنیا ی سینما حرف می زنه مثل ارباب حلقه ها و از همه مهمتر: سریال جومونگ.......
    خوب است به این لینک هم سری بزنید:
    http://anarenoghreie.blogfa.com/post-203.aspx
    چرا نباید سریال رستم داشته باشیم؟

    یا مثلا جوون ما می خواد از تحریر شجریان چه کیفی بکنه؟

    -------
    حتما می پرسیدکه چطور یک نفر می تونه رو اجتماع تاثیر بذاره. خوب در جواب باید بگم که وقتی تمام چرخ دنده ها دارند به یک سو می چرخند یک چرخ دنده نمی تواند این چرخش رو عوض کنه؟ همون طور که موتور فقط یک چرخ دندرو می چرخونه و بقیه چرخ دنده ها مطابق با اون می چرخند.
    حالا چطور الآن عرض می کنم خیلی ساده هست به جای این که همش فحش بدیم که چرا مردم ما اینقدر بی فرهنگند که زباله بر زمین می ریزند بهتر است ما زباله رو زمین نریزیم(اگه تونستیییم ؟؟؟!!) یا وقتی که می گیم مردم ما بی فرهنگند که به صورت تک سرنشین سوار ماشین می شن سعی کنیم خودمون این کارو نکیم!

    پاسخحذف
  4. سلام فیلم. نه واقعیت تامل برانگیزی بود به نظر من میتوان نتیجه گرفت اگر شعر های فارسی به صورت ریتمیک اموزش داده شوند فرایند یادگیری بهتر انجام حواهدشد

    پاسخحذف