ای هرگز و همیشه در ستایش حافظ | |
مستی و هوشیاری و راهی و رهزنی
ابری و آفتابی و تاریک روشنی
ابری و آفتابی و تاریک روشنی
هرکس درون شعر تو جویای خویش و تو
آیینهدار خاطر هر مرد و هر زنی
در پایتخت سلسله شب، که شهر ماست،
همواره روح را به سوی روز، روزنی
نشناخت کس تو را و شگفتا که قرنهاست
حاضر میان انجمن و کوی و برزنی
این سان که در سرود تو خون و طراوت است
صد بیشهی ارغوانی و صد باغ سوسنی
این سان که در سرود تو خون و طراوت است
صد بیشهی ارغوانی و صد باغ سوسنی
ای هرگز و همیشه و نزدیک و دیر و دور!
در هر کجا و هیچ کجا، در چه مامنی؟
در مسجدی و گوشهی میخانهات پناه
آلوده شرابی و پاکیزه دامنی.
هر مصرعت عصاره اعصار و ای شگفت!
کآینده را به آینگی صبح روشنی
نشگِفت اگر که سلسله عاشقانِ دهرامروز خامُشاند و تو گرم سرودنی
آفاق از چراغ صدای تو روشن است
خاموشیت مبادا که فریاد میهنی
محمد رضا شفیعی کدکنی
محمد رضا شفیعی کدکنی
با درود بر همه دوستان
پاسخحذفآقای شایگان واقعا دستتون درد نکنه چقدر زیبا بود. خیلی لذت بردم.
جای همه دوستان خالی من چند هفته قبل در شیراز بودم والبته بیشتر اوقاتم رادر حافظیه گذراندم .براستی که انسان از بودن در کنار آرامگاه حافظ سیر نمیشود .حافظیه تا ساعت 10 شب باز بود ومن تا آخرین لحظه آنجا میماندم وچه مناظر زیبا وبه یاد ماندنی در آنجا میدیم.
در این قرن جنگ و جدال ها .، وقتی در کنار \افظ هستی ، گوئی که در چهان دیگری بسر میبری.
2 خاطره از 2 سفرم به شیراز دارم که برایم ماندگار وزیباست.
در سفر چند سال قبل، جوانانی را میدیم که در نهایت احترام وگاه با شاخه گلی به زیارت حافظ می آمدند وهنگام برگشت به لحاظ احترام ،مسافتی را عقب عقب میرفتند تا پشت به حافظ نکرده باشند. آن سال درست نیمه زمستان بود اما در آنجا واطراف حافظیه خبری از سرما نبود هرچه بود گرمی بود وبهار ....
اینبار هم کهرفتم در چند شبی که در کنار حافظ بودم .دیدم که افراد بسیاری نماز عصر وشب خود را در دروی یک موکت بزرگی که در کنار آرامگاه گسترده بود میخواندند. لحظات بسیاری آنها را نظاره میکردم وگوئی که در ثواب نماز آنان شریک بودم.
البته خیلی دلم میخواست منهم آنجا نماز بخوانم .
خیلی زیبا بود مردان وزنام در نهایت آرامش که میشد نزدیکی آنان را به خدا در نمازشان دید . در کنار حافظ نماز میخواندند
خوشا بحالشان
باز هم ممنون. با خواندن این شعر دوباره هوای حافظیه را کردم
ممنون از اظهار لطف سر كار خانوم ايازي
پاسخحذفخوشحالم كه اين شعر مورد توجه واقع شده
البته من كاري نكردم.
كار سترگ را شفيعي كدكني انجام داده
به نظر من هم شفيعي با اين شعر حافظ را به زيباترين صورت(آني كه هست) توصيف كرده