پارك جنگلي سرخه حصار
بيست و چهارم فروردين سال هشتادونه
برگ درخت ارغوان
بيست و چهارم فروردين سال هشتادونه
برگ درخت ارغوان
من از اين عكس خوشم اومد
گلهاي زرد خودرو(صحرايي) درپس زمينه ي يكي از اونا
اول مي خواستم ادامه عكس هاي بخش اول رو بذارم ولي براي اينكه تنوعي حاصل بشه عكس هاي سرخه حصار رو گذاشتم.
غروب بود و هوا كاملا ابري.
درود... درود..درود..در واقع شب بخير..چون الان ساعت 30/12 است ومن از كنسرت همايون آمدم...كنسرت بي نظير بود.. بقدري اجرلء وتنظيم و..و.. زيبا بود كه انسان مدهوش ميشد.البته حضور استاد بي تاثير نبود... اما بر خلاف آنكه قبلا زياد نسبت به كارهاي قمصري علاقه نداشتم.اما بايد بگويم كه امشب ديدم كه او واقعا هنرمندبسيار خوبي است وچه زيبا تار مينواخت و....و در تمام مدت فكر ميكردم كه يك روز هم كيارش..در آنجا مينشيند ومي نوازد
پاسخحذفاين كنسرت تمديد شد در تالار انديشه (جمعه وشنبه) ..قيمت بليط ها هم كمتر از ميلاد است.. 1يشنهاد ميكنم از دست ندهيد..واقعا به رفتنش مي ارزد..من كه خيلي دلم ميخواد يك بار ديگر بروم
امير حسين جان ..به هيچ وجه حسي كه در آنجا بود نمي توان از طريق نوار و... گرفت.. ...خيلي جاي همه امشب خالي بود....
چقدر زيبا نواختند و.....
در ضمن فروش بليط فردا (چهارشنبه 10 صبح است....
اجراء وتنظيم جديدي از مرغ سحر...... واي.... چه محشري به پا كرد همايون وقمصري
سلام سلام سلام سلام.
پاسخحذفهمه خوبید؟
من امروز مثل همیشه چندین باب دارم که می خوام دربارشون حرف بزنم. (باز این بچه نطق کرد!)
باب اول: خانم ایازی سلام. اول از همه اینکه دوستان به جای ما. دوم اینکه من واقعا دوست دارم برم کنسرت اما کو فرصت. الان که دارم این کامنت رو می ذارم تو یک ربع استراحت میان مطالعم هستم:D
حالا برای من کاستش هم خوبه. حداقل کار رو از دست ندادم.
فقط یه سوالی هست که خیلی ذهن منو درگیر کرده. برج میلاد چند طبقست؟ و اینکه سالن کنسرت بالای برجه یا پایین برج؟
باب دوم: من ِ بدبخت نمی دونم یاهم چه پدرکشتگی ای با ایمیلم پیدا کرده که بازش نمی کنه. تا باز بشه سریع عکسایی که فرستادید رو تو وبلاگ می ذارم.
باب سوم (باب مهم و سوء استفاده گرایانه!): در راستای اینکه آقای روزبهانی محبت فرموده و همه ی ما را در جشن قبولیدن فرزند برومندش در دانشگاه هنر در روز پنج شنبه مورخ 2/2/1389 دعوت فرموده است و بنده طبق معمول نمی توانم مثل آدمیزاد یک مهمانی بروم و حتما باید یک آتیشی بسوزانم (!) گفتم حالا که دل در بر و می در کف و معشوقه به کام است، از این مهمانی در راستای تحقق اهداف وبلاگ استفاده نموده و همین فردا جایزه های نفرات برتر رو هم اهدا کنیم. با این کار دو تا نشون رو با یه تیر زدیم. نشون اول اینکه یه بارگی کادو ها رو می دیم شیرینی هم می خوریم. دوم اینکه دوستانی که به وبلاگ سر نمی زنند و در مسابقه شرکت نمی کنند درمی یابند که «ای دل غافل! چه کلاه گشادی سرشون رفت!» و اینکه وقتی می گوییم جایزه می دهیم یعنی می دهیم.
البته این یکی از روش های استفاده از میهمانی 5شنبه است. نفع دومش کاملا به شخص بنده مربوط شده و از گفتن آن امتناع می نمایم (نظرتون چیه مسابقه بذاریم هدف دوم من رو حدس بزنید؟ جایزش هم یه پژو 206! اگه هم به برنده جایزه ندادم می تونید موهام رو از ته با تیغ و ژِیلت بزنید!!!)
خووب باب چندم بودیم؟ آها! باب چهارم: به جهت اینکه قیمت باب (در) حداقل 40 هزار تومان می باشد (و گران است!) از گفتن این باب خود داری می نماییم!
باب پنجم: دایی رضا خیلی عکس های قشنگی هست و خدا رو شکر که امروز همشون باز شد. دیروز نصفه نیمه باز می شد خیلی حال گیری بود.
واقعا زیبا بود/ مرسی
باب ششم: ایشالا تو مهمونی ببینمتون.
سلام.
پاسخحذفاول اينكه با شرمندگي قيمت بليط ها ارزانتر نيست كه گرانتر هم شد...
دوما: امير حسين فكرهاي خوبي كردي
سوما: نميشه كاري كرد كه اين نوشته ها درشت تر ديده شوند؟
چهارما: بله عكسها قشنگ هستند من اونقدر ذوق كنسرت را داشتم كه يادم رفت بگم.....