کل نماهای صفحه

۱۳۸۸ خرداد ۹, شنبه

به حرم رهم ندادند... (شادی اسمعیلی)


سلام. من دیروز از مشهد برگشتم. و نوشته های همه رو خوندم. کلی ذوق کردم و وسوسه شدم که من هم بنویسم. اما دیشب اونقدر خسته بودم که توان نوشتنم نبود. نوشتن رو دوست دارم اما اغلب اوقات نوشته هام رو برای خوندن نمی نوشتم. انتقال احساس بود به روی کاغذ. بنابراین تقریبا در نوشتن برای اینکه کسی بخونه تازه کارم و البته کمی ترسو.

مشهد امسال مثل همیشه بود اما گویا من مثل همیشه نبودم. اینبار کسی در مشهد گویا به من گوش نمی کرد. درست اینبار که من نیاز به تغییر حال داشتم. یعنی چه بلایی سر من اومده که سیم وصل نمی شه؟ گویا درست وقتی که انتظار چیزی رو داری رخ نمی ده

به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که تو در برون چه کردی که درون خانه آیی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر