من امیرم
لیک
بی مکنت و مال
بی تختی و تاجی ز طلا مالامال
من امیرم
لیک
هنگام غذا بره ی بریان نخورم
به غلامان سرایم نیز فرمان ندهم
یا به هنگام بهار،
با سمندی پی آهو ندوم....
من امیرم،
همه ی دار و ندارم ز جهان لبخندیست
که دمادم،
شب و روز،
بر لبانم جاریست
و به قول سهراب
«خرده هوشی دارم
سر سوزن ذوقی»
همه ی ثروت و مالم، دلم است
که پر از مهر شماست....
خانه ام هم ساده ست:
سایبانیست
که آرامگه مهتاب است
و شب و روز در آن خوشبختم
من امیرم
همه ی مال و منالم این است
و از آن خرسندم
لیک تا روز قیامت
«آرزویم این است:
نرود اشک در چشم تو هرگز
مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز
و به اندازه ی هر روز تو عاشق باشی.....»
سلام سلام سلام به همه.
پاسخحذفامیدوارم که خوب ِ خوب ِ خوب ِ خوب باشید.
فقط اومدم بگم که شعرای توی گیومه از من نیست.
اولیش که ذکر کردم برای سهراب سپهریه
و دومیش هم برای پابلو نرودا هست.
به به
پاسخحذفبابا اشک ما را درآوردی که..... پس حالا که اینطوریه ما همه امیر هستیم... شعر قشنگی بود. اما از این جمله خودم. یاد یک تعریفی افتادم از یک همشهری که رفته بود ولایت... میگفت یک ماشین ژیان پشتش درشت نوشته بود که..( حالا که هر کی هر کی است پس منهم پرایدم)
ولی بگو شعر از چه کسی است. نوشته ساده ودر عین حال دلنشین بود
خوب توضیحت رادیدم یعنی خارج از گیومه ها از خودت بود ویک کار تلفیقی کردی... اگر این طور است مرحبا بسیار زیبا انجام دادی
پاسخحذفعالی بود
پاسخحذفمن شعر راکمی دستکاری کردم.
همه ی ثروت و مالم، دل من
که پر از مهر شماست....
خانه ام اینجا
سایبانیست
که آرامگه مهتاب است
و شب و روز در آن خوشبختم
سلام سلام سلااااااام.
پاسخحذفخانم ایازی شما به من لطف دارید. این اولین شعری بود که جسارتش رو پیدا کردم که به نمایش بذارم. وگرنه بسیار نوشتم و از بین بردم!
نقل قول هام هم یکی «خرده هوشی دارم* سر سوزن ذوقی» بود که دیدم بهترین توصیف از IQ من رو سهراب کرده. گفتم همون شعر سهراب رو بذارم.
و آخرین گیومه «آرزویم این است....» هم آخرین اس ام اسی بود که دایی مرحومم به دخترش زده بود و مثل نقشی که روی سنگ زده باشن، تو ذهنم نقش بسته و خیلی دلم می خواست یه جوری بیانش کنم.
امیدوارم که خوب از آب در اومده باشه.
دایی رضا. مرسی که تو بهتر شدن شعر راهنماییم کردی. با تغییرات شما زیبا تر شد... یه کم تو قافیه سازی زیاده روی کردم فکر کنم.
با سلام
پاسخحذفاميرحسين جان بسيار عالي و قشنگ نوشته بودي تمام اين چيزهائي كه نوشته بوددي صاحبش هستي مثل لبخند، دل پرمهر ، عشق خيلي بارزش هستند ونيتواني اونها را با ميلياردها ريال ، دلار بخري پس معلوم ميشه توسرمايه دار بزرگي هستي
يك روز برادر بتهون ودر پايان نامه اي كه به او نوشته اسمشومينوسه و زيرش مينويسه يك ملاك بزرگ
بتهون در جواب برادرش ودر پايان نامه مينويسه
لودويك ون بنهون
صاحب يك مغز بزرگ
به نظر شما كدامشون پولدار تر هستند
سالها از مرگ بتهون ميگذره در اركستر سمفونيكهاي بزرگ دنيا سمفونيهاي مختلف بتهون زده ميشه در واقع اثراتي كه در جانعه گذاشته به حدي زياده كه نميشه اون را با هيچ سرمايه اي خريد